به گزارش «فرهیختگان»، تصویر را از وسط و بهصورت عمودی جدا میکنند. سمت راست که کمی ماتتر است نوشتهاند SD و سمت چپ حروف HD به چشم میخورد. شما هم احتمالا این تصویر را در آگهیهای تلویزیونی این روزها دیدهاید و خبر HD شدن 10 شبکه تلویزیونی را شنیدهاید. ممکن است برای شما سوال پیش بیاید که این HD اصلا چیست و چه اتفاقی برای تلویزیونهای ما میافتد و فرقش با SD در چیست؟ آنطور که کارشناسان فناوری میگویند HD مخفف «High Definition» بوده و به میزان دقت یک نمایشگر یا تعداد پیکسلهایی که در داخل آن وجود دارند، اشاره میکند. پیکسل کوچکترین المان قابلنمایش در یک نمایشگر است که این نقاط درکنار هم قرار میگیرند تا تصویر کلی شکل بگیرد. HD از استاندارد «Definition» یعنی سطحی از دقت و جزئیات در تلویزیون رنگی آنالوگ که معرف حضور هستند. HD تعداد پیکسلهای زیادی را برای ایجاد تصاویر واضحتر و باکیفیتتر در هنگام پخش ویدئو درکنار هم قرار میدهد، درنتیجه در بیان تفاوت HD و SD میتوان با اطمینان گفت که کیفیت نمایش تصاویر و ویدئو در HD بسیار بالاتر از سیستمهای استاندارد SD یا Standard Definition است.
HD اگرچه این روزها حسابی سر زبانها افتاده اما خوب است بدانید که در قرن 19 میلادی نهایت تلاش مخترعان به جایی رسید که فیلمها و تصاویر را با کیفیت اچدی (HD) و فولاچدی (Full HD) با رزولوشن 1080P در کشورهای توسعهیافته به نمایش میگذاشتند. این کیفیت فوقالعاده بالا برای نمایشگرهای خانگی همانند رویا بود ولی این کیفیت برای نمایش فیلم در صحنههای سینما پاسخگو نبود و کیفیت چندان بالایی نداشت و بعدها فرمتهای تازهتری هم اضافه شدند.
اما در کشور ما و بهواسطه گیرندههایی که وجود داشت و سیستم آنالوگ بسیاری از مناطق ایران از تماشای برخی شبکهها که توسط خود صداوسیما تقسیمبندی میشدند، محروم بودند و کیفیت لازم را هم نداشتند. این بستهبندیها براساس قدمت و تعداد بینندگان یک شبکه بود. مثلا شبکههای سراسری در بسته اول قرار میگیرند که عموم مردم میتوانند آنها را تماشا کنند. مثلا شبکههای یک، دو و سه در بسته اول قرار میگیرند و شبکههای افق، نمایش و مستند در بسته دوم و شما و تماشا و امید هم در بسته سوم. بعضی از مناطق ایران بهواسطه امکانات سختافزاری که دارند از هرکدام از یکی از این بستهها محروم هستند و مثل تهران نیستند که همه بستهها در آن قابل پخش باشند. حالا و با این تغییر تصویری مردم شهرهایی که گیرنده دیجیتال دارند و جستوجوی مجدد دارند هم میتوانند از شبکههای بسته دوم یا سوم استفاده کنند.
یکیدیگر از مواردی که درباره پروژه HD کردن شبکهها مطرح است میزان هزینههای آن است. گفته میشود برای اینکه هزینهای بین 60 میلیون دلار لازم بوده که با تلاش مدیران داخلی و استفاده از نیروها و امکانات داخلی این رقم تا نصف کاهش یافته است. البته بسیاری از کارشناسان به این اولویتبندی انتقاد دارند و معتقدند اگر این رقم برای ارتقای محتوای برنامههای تلویزیونی صرف میشد نتیجه بهتری داشت. یکیدیگر از نقدها به HD شدن شبکههای تلویزیونی، نبود همخوانی بین کیفیت محتوا و کیفیت تصاویر بود. نقد دیگر شائبه انتفاع صداوسیما از فروش گیرندههای دیجیتالی بهواسطه برگزاری طرح HD کردن شبکهها بود؛ شائبهای که از سوی مدیران تلویزیون رد شد و دلیل آن را عدملزوم تغییر این گیرندهها به صورت گسترده عنوان کردند.
این موارد و سوالات دیگری مانند لزوم این تغییرات و تاثیر آن بر کیفیت ساختههای تلویزیونی از این به بعد را با رضا علیدادی، معاون توسعه و فناوری رسانه ملی در میان گذاشتیم.
ابتدا از دلایل و اهداف HD کردن شبکههای تلویزیونی صحبت کنید تا برویم سوالهای بعدی و مهمتر. از اینکه این تصمیم از چه زمانی و براساس چه نیازهایی گرفته شد و قرار است چه تغییراتی را ایجاد کند؟
اچدیسازی و افزایش کیفیت بصری شبکهها و تصایر از زمانی مرسوم شد که موضوع دیجیتالسازی تصاویر در سیستمها قابلیت انتقال پیدا کرده بودند. علت این طرح از ابتدا که متخصصان و دانشپژوهان و دانشگاهیان شروع کردند، این بود که دیجیتالسازی اساسا تصویر را به صورت فریمفریم و تبدیل به کد صفر و یک میکند. تصاویری که در دیجیتال تولید میشوند، نسبت به تصاویر آنالوگی که در گذشته میدیدیم عمق خود را از دست میدهند یعنی وقتی تصویر آنالوگ را علیرغم اینکه قدیمی است مشاهده میکنید تفاوتش با دیجیتال در این است که تصاویر آنالوگ علیرغم اینکه کیفیت خوبی ندارند ولی عمق تصویر دارند.
دیجیتال، کیفیتها را بهتر کرد ولی عمق تصویر را گرفت. هرچند کسانی که متخصص نیستند حسی در این زمینه نداشته باشند. آرامآرام مسائل دیگری بعد از دیجیتال شدن پیدا شد. آنچه از تصویر میبینیم اجزا و جزئیات عمیقتر و بیشتری از آن را مشاهده میکنیم. به همین دلیل بحث HD پیش آمد که در اصل به معنای شفافیت بالاست. این شفافیت بالا از نظر ظرفیت دیجیتالی بالذات یعنی آنچه حافظه را در یک فریم یا صفحه مشخص از تصویر اشغال میکند، چهار یا پنج برابر تصویر دیجیتال استاندارد است که اصطلاحا بدان SDمیگویند.
بنابراین برای کیفیت آن چیزی که از صفحه نمایش داده میشود، استانداردهای HD قرار دادند و بعد از آن در پنج،شش سال اخیر استانداردهای دیگری اضافه شده که فراتر از HD است که تصاویر 4K و تصاویر 8K است که به هر حال آنها هم وقتی مشاهده میکنید فراتر از HD است بلکه فراتر از UHD است.
آنچه چشم نمیتواند ببیند دوربین و تصویر ثبت میکند و همه قادر به دیدن آن میشوند. مثلا کرک روی تن یک زنبور در فراتر از HD کاملا قابلنمایش است، درحالی که چشم جزئیات را نمیتواند ببیند. اصل هدف HDسازی در دنیا به معنای شفافیت بیشتر و نشان دادن جزئیات بیشتر از صحنهای است که تصویربرداری میشود.
این شفافیت همراه با عمقی است که آنالوگ قبلا داشته است؟
وقتی شفافیت و اجزا و عناصر تصویر بالاتر میرود آن خصیصه را بالطبع پوشانده است ولی بعد از آن مساله دیگری مطرح میشود که از نظر فنی مطرح است. به هرحال روی یک صفحه تصاویر را مشاهده میکنیم، این تصویر واقعی است یا باید یک کار دیگری کنیم که واقعیتر به نظر برسد؟ تصویر چه زمانی واقعیتر به نظر میرسد؟
تصویر زمانی واقعیتر به نظر میرسد که بیننده احساس کند این تصویر در صفحه نیست بلکه دارای عمق است. زمانی تصویر عمق پیدا میکند که اگر بردارهای X-Y دارد بردار Z هم داشته باشد که منظور عمق تصویر و بعد سوم است. وقتی در تصویر بعد سوم وجود داشته باشد قطعا واقعیتر به نظر میرسد و جذابیت بیشتری دارد.اما آینده تکنولوژی سهبعدی چه شد؟ این تکنولوژی به شکست انجامید و دلیلش وابستگی به عینک بود چون این وسیلهای زائد است.
در عوض با HD شدن تصاویر یک استاندارد دیگری را به تصویر اضافه کردند و آن این بود که لبهای سایه و روشن در جاهایی که سایه به روشنایی میرسد، میتواند حس سهبعدی را به بیننده منتقل کند. مثلا یک لکه ابر را میبینید که دارای برجستگی است و در یک قسمتهایی سایهگی و در یک قسمتهایی روشنایی دارد.
اگر شما بتوانید سایهگی و روشنایی را به درستی منتقل کنید حس سهبعدی بودن و عمق تصویر را منتقل میکنید که اصطلاحا به این استاندارد HDR میگویند که روی استانداردهای HD و تصاویر HD و بعد از آن این استاندارد تعریف شده است. البته باید بیان کنم تمام استودیوهایی که در این پروژه نصب کردیم همگی قابلیت فعالشدن HDR را دارند، منتها کار سادهای نیست و البته در حال حاضر در دنیا استودیوهای HD نداریم که HDR آنها فعال شده باشد. استانداردهایی که لازم بوده در این پروژهای که اشاره کردید مدنظر قرار گرفته است و در آینده قابلیت بهرهبرداری دارد.
کشورهای همسایه ما هم این قابلیت را دارند؟ ما جزء اولین کشورهای منطقه هستیم یا از تجربیات دیگران هم استفاده کردیم؟
HD کردن تصاویر سالهاست که انجام میشود. تعداد زیادی از شبکهها در دنیا به صورت HD پخش میشوند. اینطور نیست که ما اولین کشور در استاندارد HD باشیم ولی تفاوتی وجود دارد بین کاری که در ایران انجام میشود با کاری که در کشورهای دیگر انجام میشود.
خصیصه کارها و پروژههایی که در صداوسیما انجام میشود این است که تکنولوژی را بهدرستی دریافت میکند و تطبیق بومی میدهد که این منحصربهفرد در دنیاست. نمونه آن همین پروژهHD سازی است. اگر یک شبکه یا دو شبکه را تبدیل به HD کنید و برای مردم پخش کنید از نظر مردم کار معمولی است. معمولا با توجه به اینکه بخش اعظم کشورهای منطقه مسیر اصلی سیگنالرسانیشان ماهوارهای است و این اتفاق هم فرصت و هم تهدید بزرگ است، تبدیل شدن به HD کار سادهای است.
قبل از آن در شبکههای برونمرزی خود یک شبکه پرستیوی و آیفیلم به همین شکل به HD تبدیل شدند که بدون کمترین دغدغه و گرفتاری و مشکل فنی انجام شد ولی خصیصه تلویزیون در ایران این است که دریافت اول مردم ما روی زمین است و فرستندههای تلویزیونی دیجیتال. این امری است که اهمیت این پروژه را چندبرابر میکند.
دریافت روی زمین یعنی همین آنتنها و گیرندههای دیجیتالی؟
اینکه دریافت روی زمین است یعنی مردم تمایل دارند با استفاده از گیرندههای تلویزیونی که دریافت آنها از فرستندههای تلویزیونی است و نیاز به دیش ماهواره ندارد و با یک آنتن ساده و معمولی دریافت را انجام دهند. یعنی هزینه را در این سمت دولت متقبل میشود و مردم هزینه کمتری میکنند. دولت فرستنده را توسعه و ارتقا میدهد و دیجیتالی و برنامهها را زیاد میکند ولی از سوی دیگر واسط و گیرندهای وجود دارد که گیرندگی را انجام میدهد و آن را در اختیار مخاطب قرار میدهد.
در اصل محدودیت گیرندگی داریم چون نیاز دارید به تعداد برنامههایی که دارید فرستنده دیجیتال نصب کنید. درکل خرید، نصب، راهاندازی و ساخت گیرندههای دیجیتال هزینه بسیار زیادی دارد ولی مزیت خوبی دارد که بیگانگان به آن دسترسی ندارند که سیستم تلویزیون شما را دستکاری کنند.
نمونه این امر در کشور سوریه است که شبکههای دولت سوریه که روی ماهواره نایلست بودند در یک شب و به یکباره به معارضین تحویل داده شد. مثلا تا ساعت هشتشب درباره دولت سوریه و رئیسجمهور این کشور صحبت میکرد و به یکباره از ساعت هشتشب به مخالفان و معارضین دولت سوریه تحویل شد و مردم نمیدانستند چه اتفاقی افتاده است.
بنابراین در گیرندههای زمینی، تنها با یک آنتن ساده و معمولی و گیرنده ارزانقیمت سیگنال تلویزیونی دریافت میشود. تقریبا تمام تلویزیونهایی که در دنیا تولید میشود این خصیصه روی آنها قرار گرفته است. به همین دلیل توسعه تلویزیون دیجیتال زمینی، سرویسدهی و ارائه خدمات برای تلویزیون در روی زمین کاری بسیار سخت و هزینهبر است.
با توجه به اینکه گیرندگی روی زمین است شما یکباره تعداد زیادی از شبکهها را HD کنید، وقتی این کار را انجام میدهید ظرفیت آن را تقریبا چهار برابر میکنید یعنی به ازای هر چهار شبکه SD یک شبکه HD پخش میکنید یعنی محدودیت پهنای باند و کانال پیدا میکنید، بالتبع محدودیت فرستنده پیدا میکنید. کار فرستنده به این سادگی و معمول نیست. یک فرستنده تا ساخته شود 6 ماه تا یکسال زمان میبرد. تصور کنید یکباره میخواهید یک پروژهHD سازی را در سطح ملی در گستره هفتهزار ایستگاه تلویزیونی در سراسر کشور توسعه دهید که کار بسیار سنگینی است.
این پروژه برای 10 شبکه چقدر زمان برد؟
ما میخواهیم تعداد زیادی شبکه را HD کنیم البته اینکه این تعداد شبکه در یک کشور بهیکباره HD شود اصلا مرسوم نیست و کار سختی است. معمولا یک یا دو شبکه را دولتها HD میکنند و دراختیار مردم قرار میدهند. اینطور نیست که تعداد زیادی از شبکه را با هم HD کنند چون هزینههای اداره آن شبکهها چندبرابر میشود چون هارد و تجهیزات سختافزاری چندبرابر میشود.
کیفیت و ظرفیت HD چهاربرابر SD است و پهنای باند آن 4برابر است. هزینههای رم و ذخیرهسازیها و ذخیره سازها حداقل 4برابر است. تجهیزات کلا در چرخه تولید، ادیت، آمادهسازی برای تولید، پخش، انتقال، انتشار و غیره باید 4برابر شود. اگر 4برابر نشود مجبور هستید از تعداد شبکههای SD کم کنید و بهازای هر 4 شبکه SDیک شبکه HD داشته باشید. با توجه به این تعداد شبکه ملی که دراختیار داریم مشکل ایجاد میشود.
حالا چه باید کنیم؟ میخواهیم تعداد زیادی شبکه را HD کنیم و این را بهطور مستقیم دراختیار مردم قرار دهیم. اینجاست که ایده کارشناسی و تخصصی و تفکر بومیسازی شده ورود مییابد. همکاران ما در 2سال گذشته که در پانزدهمین اجلاس فناوری رسانه ریاست محترم سازمان صداوسیما موضوع HDسازی را مطرح کردند، بحث مطالعاتی آغاز شد.
زنجیره ارزش رسانه از مرحله تولید تا مرحله پخش و انتقال چه زمینی و چه ماهوارهای، تا مرحله انتشار که فرستنده است، تا مرحله گیرنده که منازل مردم است نیاز به تعیین استاندارد مشخص دارد. همکاران و کارشناسان ما وقت زیادی گذاشتند، بررسیها و مطالعات زیادی انجام دادند. ما یک جلسات راهبردی بهنام شورای راهبردی در معاونت توسعه و فناوری رسانه داریم که تاپترین متخصصان کشور، چه داخل سازمان و چه خارج از سازمان، بحث کردند و استاندارد هر حلقه این زنجیره ارزش رسانه را احصا کردیم.
این استاندارد بسیار برای ما اهمیت داشت چون این استاندارد است که در آینده به شما اجازه میدهد توسعه درست انجام دهید یا کل کار مغفول است و باید سیستم جدیدی بیاوریم. آن HDR و بقیه مواردی که بیان کردم در همین مطالعات احصا شد و به هر حال در تولید، پخش، انتقال، انتشار، گیرندگی استانداردها احصا شد.
ویژگی فناوری جدید این است که همه این استانداردها زنجیروار به هم متصل است. در 5سال گذشته مرسوم نبود، اگر کسی میخواست زنجیره بخش تولید خود را عوض کند و پخش خود را تغییر دهد جزیرهوار این کار را انجام میداد و به بخشهای انتشار منتقل میکرد و تحویل مردم میداد. الان نمیتوانند این کار را انجام دهند. وابستگی استانداردها بهحدی زیاد شده که شما اگر در تولید استاندارد خاصی قرار دهید، در گیرنده هم باید استاندارد خاص متناسب با آن را قرار دهید. این کار را پیچیده میکند. این مطالعات بحمدالله انجام شد که اسناد آن هم در هفدهمین اجلاس فناوری رسانه توسط ریاست سازمان رونمایی شد، یعنی ابتدا استانداردها مورد بررسی قرار گرفت، سپس استانداردهای مشخص تعیین و طراحیها براساس آن انجام شد.
بنابراین با این استاندارد عملیات اجرایی شروع شد. ویژگی دیگر این است که طرح و استانداردی که تامین میشود باید حداقل بین تا 15-10سال آینده در کشور پاسخگو باشد. نکته بعدی که مطرح شد این بود که قابلیت توسعه درون سازمان را داشته باشد. یعنی اگر در فاز اول 12شبکه را HD کردیم، قابلیت افزایش تا 20شبکه را داشته باشد. این الزاماتی بود که در این پروژه تعریف شد.
با این الزامات در اصل سعی شد روند توسعه HDسازی و پیشرفت زیرساخت سازمان صداوسیما از بنبست خارج شود و مسیر قابل توسعهای برای آن شکل گیرد. این اتفاق افتاد و بهتدریج بخشهای طراحی پروژه شروع شد.
زمان طراحی و تصمیمگیری پروژه برای چه سالی بود؟
سال 1397 که موضوع HDسازی مطرح شد در حدود 2 سال برای مطالعات، بررسیها، طراحی و درنتیجه اجرا زمان صرف شد.
حدودا HD کردن هر شبکه چقدر هزینه دارد؟
کاری که انجام میشود یک استاندارد جهانی دارد. دوربینی که ما استفاده میکنیم با دوربینی که CNN، BBC و غیره استفاده میکند یکسان است. میکسر تصویری که ما استفاده میکنیم همان میکسر تصویر است منتها یک تفاوتی از نظر هزینه دارد که ما گرانتر میخریم.
طبیعتا این گرانی بهواسطه تحریم است؟
بله، بهخاطر تحریم در آن بخشی که وابسته به خارج از کشور است، تجهیزات گرانتر از شبکههای مرسوم دنیا به دست ما میرسد. لنزی که تهیه میشود قطعا گرانتر از لنزی است که مجموعه CNN استفاده میکند و بهسادگی میتوانند تامین منابع کنند ولی ما بخواهیم دوربینی وارد سازمان صداوسیما کنیم بهدلیل مساله تحریم یک دورقمری میزند و به اینجا میرسد.
صداوسیما حداقل 3بار تحریم شده است. یکی، دو بار خود تحریم شده و اخیرا هم ریاست سازمان صداوسیما مجدد تحریم شد که براساس تحریمهای خزانهداری آمریکا هیچکسی حق فروش کالا به صداوسیما بهصورت مستقیم ندارد. یعنی تجهیزاتی که استفاده میکنیم بخش خارجی قطعا گرانتر است. بهصورت معمول یک استودیو ساده HD بین یکونیم تا دومیلیون دلار هزینه دارد.
لنزی که به دست ما میرسد قطعا گرانتر از لنزی خواهد شد که مجموعههای رسانهای مثل «BBC»،«CNN» یا «NHK» استفاده میکنند.
با توجه به تحریمهای SDN یا همان تحریمهای خزانهداری آمریکا، هیچ شرکتی حق فروش مستقیم کالا به ایران را ندارد. با این شرایط خرید تجهیزات برای صداوسیما گران تمام میشود. بهصورت معمول یک رژی (اتاق فرمان) خیلی ساده HD بین یکونیم تا دومیلیون دلار برای سازمان هزینه برمیدارد. شما تصور کنید برای این پروژهای که کار میکنیم بیش از 16 رژی مجهز به HD شده است. حالا این هزینه دومیلیون دلار هر رژی را برای 12 شبکهای که HD شدند، محاسبه کنید و تجهیزات جنبی حدود 500هزار دلاری را هم برای هرکدامشان اضافه کنید، ببینید چه رقم سنگینی میشود.
ضمن اینکه وقتی شما یک استودیو یا همان رژی را HD کردید، اینطور نیست که کار تمام شده باشد، خودش یک زیرساخت ارتباطی دارد که باید این تصاویری که اچدی شده است را به پایانه دیجیتال (headend) منتقل کند و آنجا کدینگ (بستهبندی) شود. خود همین هم حدود 2 تا 3 میلیون دلار زیرساخت ارتباطی هزینه دارد. بعد از اینکه دو پایانه دیجیتال، کدینگ شد، بازهم کار تمام نشده و باید با خطوط انتقال ارتباطی این تصاویر به فرستندهها منتقل شود. در فرستندهها هم باید تغییراتی اعمال کرد و اگر فرستنده نیست فرستنده گذاشت تا اینکه تصاویر به مخاطب برسد. حالا در سمت مخاطب چه اتفاقی میفتد؟ آن دستگاه گیرنده در سمت مخاطب باید استاندارد پایانه دیجیتال صداوسیما را داشته باشد. نکته کار و خلاقیتی که اتفاق افتاده، اینجا است که ما بررسی کردیم هر روش کدی که برای HD شدن انتخاب میکردیم باید سیستم کدینگ صداوسیما عوض میشد، یعنی اغلب مخاطبان باید گیرندههایشان را عوض میکردند. برای همین ما کدینگی را انتخاب کردیم که در آینده قابلیت بهرهبرداری داشته باشد. تا به حال استاندارد (H.264) استفاده میشد اما برای این کار استاندارد (H.265) را انتخاب کردیم. قبلی را میگفتند (MPEG-4) و حالا میگویند (MPEG-5) که همان استاندارد HEVC است. حالا باید پایانه دیجیتال جدید خریداری و نصب میشد. با این استاندارد است که انتقال زمینی و انتقال ماهوارهای انجام میشود و فرستنده هم باید با همین استاندارد تصاویر را دریافت کند. البته استاندارد دیگری هم که روی دستگاه ستآپباکس نوشته شده است (DVBT) است که ما گفتیم این دستگاههای گیرنده باید (DVBT_2) یا همان نسل دوم تلویزیون دیجیتال شود.
ملاحظه میکنید که ما یک استانداردی در تولید و پخش داریم، یک استانداردی در پایانه داریم و یک استانداردی هم در فرستندههای دیجیتال باید داشته باشیم. پس باید یک زنجیرهای درست شود تا مخاطب بتواند تصاویر را بهخوبی دریافت کند. همانطور که گفتم هزینه تجهیز و حفظ این استاندارد هم آنقدر زیاد است که در تناسب با بودجههای سازمان صداوسیما نیست. پس چه باید میکردیم؟ بخش اعظمی از این زنجیرهای که گفتم داخلیسازی شده است و هزینهها کاهش پیدا کرد. اگر قرار بود ما با هزینههای جهانی پروژه HD شدن شبکههای تلویزیونی را اجرا کنیم، باید هزینههای تحریم را هم میپرداختیم.
یک نکتهای هم بگویم که برای اجرای یک پروژه، همهچیز فقط منوط به هزینه نیست بلکه موضوع اصلی قابلیت انجام یک پروژه است. برخی اوقات شما هزینه پرداخت یک کاری را دارید اما امکان انجام ندارد. ما طی دوسال گذشته جلسات بسیاری برگزار کردیم و زیرساختها آماده شد تا به یک نقطه بهینه برای توان انجام این پروژه رسیدیم.
آیا این بهبود کیفیت تصاویر بهصورت غیرمستقیم بر کیفیت فنی تولیدات سازمان هم اثر میگذارد؟
این را بگویم که اتفاقا کار کارگردانها سختتر خواهد شد. در گذشته کیفیت تصاویر SD یا پایینتر از آن بود اما حالا کیفیت تصویر چهار، پنج برابر بهتر شده است. وقتی هم که کیفیت تصاویر بالا میرود شما اجزا بیشتری از تصویر را میبینید. اگر شیء نامناسب در تصویر باشد بهسادگی به چشم میآید. دکوری که در صحنه است بهراحتی به چشم میآید. اجزای تصویر، بیشتر به چشم میآید. اصلا سیستم نور و نورپردازی باید به طراحی بهتری برسد. گریمها به چشم میآید و اگر کوچکترین نقصی در کار باشد در مانیتور قابل مشاهده است. در یکی، دو سال گذشته هم معاونت سیما، کلاسها و دورههای آموزشی خوبی برای توجیه این موارد برگزار کرده است.
اینHD شدن شبکههای تلویزیونی و تغییر کدینگی که گفتید بالاخره هزینههایی را متوجه مخاطبان میکند چون باید مبلغی را برای خرید یا تعویض دستگاههای گیرنده داشته باشند. بهنظر میرسد که اجرای این پروژه، برای بخش مهمی از مردم عادلانه نباشد.
در اینجا نکته مهمی باید بیان شود. سازمان صداوسیما دریافت HD را اجبار نکرده است. اتفاقا اینجا عدالت رسانهای را دنبال کرده است. یعنی تمام شبکههایSD و HDرا بهصورت یکپاچه SD کرده است و در سراسر کشور برای همه مخاطبان پخش میکند. بدینترتیب همه بهصورت یکسان تمام شبکههای ملی را دریافت میکنند ولی اگر کسی بخواهد شبکهای را با کیفیت بالاتر دریافت کند، با پرداخت هزینهای ناچیز و خرید یک دستگاه ستآپباکس میتواند، شبکههای HD را دریافت کند. اگر سازمان صداوسیما شبکه SD را حذف میکرد و مخاطبان را برای دریافت شبکه HD تحت فشار قرار میداد در اینجا موضوع عدالت رسانهای دیگر مفهومی نداشت. درحال حاضر دریافت شبکههای تلویزیونی HD کاملا اختیاری است و هیچ جبری در کار نیست.
درحال حاضر 98.5 درصد از مخاطبان ایرانی امکان دریافت تصویر دیجیتال را دارند که تا قبل از این، فقط 60درصد میتوانستند تصاویر بسته سوم را دریافت کنند و 40درصد مردم امکان دریافت شبکههای تماشا، شما، امید و ایرانکالا را نداشتند. بنابراین 21 شبکه ملی SD و به سراسر کشور ارسال شد. این بهنظر اینجانب یک عدالت رسانهای است که شما بهصورت یکسان تمام سرویسها را دراختیار مردم قرار میدهید. حالا مخاطبان مختار هستند که برای دریافت کیفیت بهتر تصویر، دستگاه ستآپباکس بخرند یا نه. بهنظر شما حالا این عدالت رسانهای نیست؟
یکی از نقدها که در فضای رسانه مطرح میشود اینکه صداوسیما تلاش زیادی برای بهبود کیفیت تصاویر و HDشدن شبکههای تلویزیونی کرده است ولی درمورد کیفیت محتوا کمتر توجه شده است. این هم بیشتر با توجه به انتقادات فراوانی است که در تمام این سالها به محتوا و شکل تولیدات تلویزیونی مطرح شده است. بهنظر شما این کیفیت فنی چه تاثیری بر کیفیت تولیدات خواهد داشت؟
یقین دارم که کیفیت بصری بر محتوای آثار هم تاثیرگذار است. قطعا کارگردان و برنامهساز تلویزیونی، متناسب به آن چیزی که در خروجی ارائه میدهد، به فکر بهبود تولیداتش هم خواهد افتاد. اما اینکه گفته میشود توجه به محتوا باید بر کیفیت فنی اولویت داشته باشد، حرف دقیق و درستی نیست. فرض کنید بهترین فیلم دنیا را بخواهید با کیفیت سیاهوسفید ببینید، چقدر مورد اقبال است؟ اصلا ممکن است آن را تماشا نکنید. پس کیفیت فنی و محتوایی یک اثر لازم و ملزوم یکدیگر هستند. کسانی که این دو را باهم مقایسه میکنند قیاس معالفارقی است. ما که در حوزه زیرساخت فعالیت میکنیم نمیتوانیم بگوییم که نه الان محتوا در اولویت است و برای کیفیت فنی کاری نکنیم. وقتی ابزار باکیفیت را دراختیار کارگردان و تهیهکننده قرار دهیم، حتما آنها به فکر بهبود کیفیت سریال و برنامههایشان خواهند بود. بهخصوص که مخاطبان هم علاقهمندند بهترین تصویر را دریافت کنند.